آسمان آرزوها

 آسمون آرزوها


     ای کاش می شد با حرارت خورشید ریشه های تردید و بیگانگی را سوزاند.

     ای کاش می شد از قفس تنگ حسرت و اندوه به آسمان آبی آرزوها

پر کشید و بر بالا ترین قله ایثار و محبت آشیان ساخت.

     کاش همه می خندیدند و دستها پر از گل بود و همه پنجره ها به سوی

صداقت و دوستی گشوده می شد.


در هر زمان و مکان به یاد تو ام


در هر زمان و مکان به یاد تو ام

یک نفر...
یک جایی...
تمام رویاهایش لبخند توست
و زمانی که به تو فکر می کنه
احساس می کنه که زندگی واقعا با ارزشه
پس هرگاه احساس تنهایی کردی
ابن حقیقت رو به خاطر داشته باش
یک نفر...
یک جایی...
در حال فکر کردن به توست

سارا.........

i LOVE YOU

i LOVE YOU

 

دوستت دارم به خاطر تمام آ احساسات عاشقانه ات

عشق من کاش تو هم به اندازا من مرا دوست داشته باشی .............

منو ببخش

 

منو ببخش

 

منو ببخش اگه شبا فقط تو رو خواب می بینم
تو خواب دیدم
تو رو دیدم
همیشه فکر می کردم
تو تنها تصویر
هستی

فاصله یعنی تو ...

  فاصله یعنی تو ...

دوستی

دوستی

گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست

 

بین من و عشق تو فاصله ای نیست

 

گفتم کمی صبر کن گوش به من ده

 

گفتی که نه باید برم حوصله ای نیست

 

گفتم کمی فکر خودم باشم و آن وقت

 

جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست

 

رفتی تو خدا پشتو  پناهت ، به سلامت

 

بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست

به یاد دوست

به یاد دوست

یاد آن روز بخیر که در صفحه شطرنج دلت

شاه عشق بودم و با کیش رخت مات شدم

میگویند نخستین عشق که در شباب جوانی وجود انسان را فرا می گیرد
هرگز فراموش شدنی نیست و آتش سوزنده آن عقل و دل ودین انسان را پایمال می کند.
من میگویم که عشق از نخستین روز تا واپسین دم حیات این بشر را چون شمعی فروزان
زنده نگه میدارد و نشاط و شادمانی بدو می بخشد .
دل بی عشق انسان را به دیار جنون می برد و بلای صاحبدلان عشق است و تماشای قد
سر و مانند یار .
ولی همین بلا مستی دل انگیزی دارد که شاید از سرچمه حیات ابدی فروزندگی خاصی را گرفته و منعکس میکند.
آنانیکه برای یک بوسه معشوغه وفادار جان می دهند کسانی هستند که درخشندگی
نور زندگانی جاودانی را در لبان سرخ فام زیبایان جهان احساس می کنند.
تو نیز از سرچمه حیات قطراتی چند نوشیده ای وگرنه چگونه ممکن است که تا این
حد فروزندگی حیات جاودانی از صورت زیبایت بتابد .

گر عشق من از پرده عیان شد عجبی نیست

پوشیدن این آتش سوزننده محال است