به یاد دوست

به یاد دوست

یاد آن روز بخیر که در صفحه شطرنج دلت

شاه عشق بودم و با کیش رخت مات شدم

میگویند نخستین عشق که در شباب جوانی وجود انسان را فرا می گیرد
هرگز فراموش شدنی نیست و آتش سوزنده آن عقل و دل ودین انسان را پایمال می کند.
من میگویم که عشق از نخستین روز تا واپسین دم حیات این بشر را چون شمعی فروزان
زنده نگه میدارد و نشاط و شادمانی بدو می بخشد .
دل بی عشق انسان را به دیار جنون می برد و بلای صاحبدلان عشق است و تماشای قد
سر و مانند یار .
ولی همین بلا مستی دل انگیزی دارد که شاید از سرچمه حیات ابدی فروزندگی خاصی را گرفته و منعکس میکند.
آنانیکه برای یک بوسه معشوغه وفادار جان می دهند کسانی هستند که درخشندگی
نور زندگانی جاودانی را در لبان سرخ فام زیبایان جهان احساس می کنند.
تو نیز از سرچمه حیات قطراتی چند نوشیده ای وگرنه چگونه ممکن است که تا این
حد فروزندگی حیات جاودانی از صورت زیبایت بتابد .

گر عشق من از پرده عیان شد عجبی نیست

پوشیدن این آتش سوزننده محال است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد