مرگ من روزی فرا خواهد

مرگ من روزی فرا خواهد رسید

در بهاری روشن از امواج نور

در زمستانی غبارآلود و دور

با خزانی خالی از فریاد و شور

دیدگانم همچو دالانهای تار

گونه هایم همچو مرمرهای سرد

ناگهان خوابی مرا خواهد ربود

من تهی خواهم شد از فریاد درد

می خزند آرام روی دفترم

دست هایم فارغ از افسون شعر

یاد می آرم که در دستان من

روزگاری شعله می زد خون شعر


نظرات 1 + ارسال نظر
delak سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:06 ب.ظ http://DELAK.BLOGSKY.COM

سلام دوست عزیز
اوینار به روز شد .-.-.-. منتظر حضور سبز و نظرات سازنده شما هستم
.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.
جدایی سخته
فقط خدا میتونه درک کنه که چقدر دوستش داشتم
شاید اون اصلا منو دوست نداشت یعنی ممکنه؟
.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.
خوشحال میشم سر بزنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد