دلم گرفته

 

 

دلم گرفته

آسمان همچو صفحه دل من    روشن از جلوه های مهتاب است

امشب از خواب خوش گریزانم     که خیال تو خوش تر از خواب است

خیره بر سایه های وحشی بید    می خزم در سکوت بستر خویش
 
باز دنبال نغمه ای دلخواه      می نهم سر یه روی دفتر خویش

تن صدها ترانه می رقصد    در بلور ظریف آوایم

لذتی ناشناس و رویا رنگ     می دود همچو خون به رتگ هایم

آه ... گویی زد خمه دل من   روح شبگرد مه گذر کرده

یا نسیمی در این ره متروک     دامن از عطر یاس تر کرده

بر لبم شعمه های بوسه تو     می شکوفد چو لاله گرم نیاز

در خیالم ستاره ای پر مور   می درخشد میان هاله راز

پنجه بر چنگ و رود می ساید     ناشناسی درون سینه من

همره نغمه های موزونش    گویا بوی عود می آِد

آه ... باور نمی کنم مه مرا    با تو پیوستنی چنین باشد

نگه آن دو چشم شور افکن    سوی من گرم و دلنشین باشد

بی گمان زان جهان رویایی    زهره بر من فکنده دیده عشق

می نویسم بر وی دفتر خویش   جاودان باشی ای سپیده عشق
 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد