نفس می کشم نبودنت را
نیستی
هوای بوی تنت را کرده ام
می دانی
پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است
تو نیستی
آسمان بی معنیست
حتی آسمان پر ستاره
و باران
مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد
تو نیستی
و من چتر می خواهم ...
هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده...
خودم را به هزار راه میزنم
به هزار کوچه
به هزار در
نکند یاد آغوشت بیفتم ...
چی عشقه تو نگاهه تو داغونو نابود کرده
آتیشه عشقمونو کی خاکسترو دود کرده
حرفای پر مکره کدوم گرگی تو رو مغرور کرد
کی تو رو از دلم ربود کی تو رو از من دور کرد
کی تو رو از من دور کرد ...
***
کی نقطه ضعفه منو دید
کی دستتو ازم گرفت
اون همه اشتیاق چی شد
کی از چشات قسم گرفت ...
رفتنه تو به قلبه من ضربه سنگینی کوبوند
مهلت نداد یه لحظه هم تمام دنیامو سوزوند ...
به گوشت میرسه روزی که بعد از تو چی شد حالم
چجوری گریه میکردم که از تو دست بدارم
نشد گریه کنم پیشت نخواستم بد شه رفتارم
نمی خواستم بفهمی تو که من طاقت نمیارم
دلم واسه خودم می سوخت برای قلب درگیرم
یه روز تو خنده هات گفتی تو می مونی و من میرم تو میمونی و من میرم
سرم را گرم می کردم که از یادم بره این غم
ولی بازم شبا تا صبح تو رو تو خواب می دیدم
نمی ونستی اینارو چرا باید می فهمیدی
منو دیدی ولی یک بار ازم چیزی نپرسیدی ازم چیزی نپرسیدی