دلتنگیهام

شاید عشق تویه دلش اونقدر کم شده بود که دیگه نتونست با من بمونه  

 

 شاید طاقت روبرو شدن با مشکلات رو نداشت ... ولی در مقابل کسایی هم بودن در کنارش که همه عالمو ادم در مقابلش ایستاده بودن که از عشقت دست بردار ولی با این که تو ظاهر میگفت باشه ولی تو دله خودش و تو دفتره دلتنگیاش مینوشت  *میدونم اخرش من ماله اون میشمو اون مال من *

  

اول از همه میخوام با وبلاگم حرف بزنم که میدونم دلش ازم شکسه . چون دیر به دیر میام سراغش . فقط وقتهایی که دلم غصه دار میشه میام سراغش . ولی دیگه غم نخور چون تا اخر عمر باهات خواهم بود و هر روز ... چون تا آخر عمر دلم پرغم خواهد بود .  

 

پس سلام به دنیای تنهایی و دلواپسیها 

 

 

تاوان دوست داشتنتو من پس دادم

دیگه هیچی ندارم واسه از دست دادن

دله دیوونه چرا میگیری بهونشو

مگه هنوز به یادیشی اشکات تموم نشد ؟

تا کی خودتو گول می زنی اون رفته بدون

چرا بغض کردی ، سخته ولی گیتارتو بردارو  بخون

امین بگو فراموش می کنی تو اسمشو زود

مگه اون وقتی داشت می رفت فکر تو بود

نمی دونم دستاتو می دی فردا به کی

نمی تونم از ظلمت بگذرم به سادگی

به چی میرسی که تو منو می خوای فراموش کنی

اصلا واسم مهم نیست حرفامو نمی خوای گوش کنی

این حرفایی بود که تو دلم سنگینی می کرد

دیگه حرفی نیست میرم رسیده وقتش

اما همه می دونن اون بالا خدایی هستش 

 

********************* 

 

 

 

 

دروغه!!؟؟ همه میگن که تو رفتی همه میگن که تو نیستی همه میگن که دوباره دل تنگمو شکستی دروغه!!! چه جوری دلت میومد منو اینجوری ببینی با ستاره ها چه نزدیک منو تو دوری ببینی همه گفتن که تو رفتی ولی گفتم که دروغه!!! همه میگن که عجیبه اگه منتظر بمونم همه حرفاشون دروغه تا ابد اینجا می مونم بی تو با اسمت عزیزم اینجا خیلی سوت و کوره ولی خب عیبی نداره ...دل من خیلی صبوره... همه میگن که تو نیستی... همه میگن که تو مردی ...همه میگن که تنت رو به فرشته ها سپردی... دروغه!! 

 

 

**************** 

 

مهربانم به من بگو سفر بخیر برای من دعا کن


ای همیشه پناه من تو راهت و ز راه من جدا کن

نازنینم از این که هست شکسته تر نبوده هر زمانی

میروم من شکسته دل از اشیان مرا به من رها کن

عشق تو ٬ تو قلبم تنها عشق زمین بود

من باید می رفتم چون سرنوشتم این بود

با عشق و احساس من بازی نکن عزیزم

قلبت رو با مرگ من راضی نکن عزیزم

ای مهرمان عاشق ای قصه گوی هستی

ای تو بهانه ی من در گریه های مستی

بر لب خدا نگهدار در دل امید دیدار

اشکم رو از گونه هات با دست خسته بردار

من می روم عزیزم عاشق تر از همیشه

یاد تو از دل من هرگز جدا نمیشه