میدونم برات عجیبه ...

میدونم برات عجیبه این همه اصرار و خواهش
این همه خواستن دستات بدون حتا نوازش
میدونم که خم نداره واسه تو گریه ی دردم
میگذری از من و میری اما باز من برمیگردم

میدونم برات عجیبه من با اون همه غرورم
پیش همه ی بدیهات چه جوری بازهم صبورم
میدونم واسه ات سواله که چرا پیشت حقیرم
دور میشی منو نبینی باز سراغتو میگیرم

میدونی چرا همیشه من بدهکار تو میشم
وقتی نیستی هم یه جوری با خیالت راضی میشم
میدونی واسه چی از تو من میبینم و میخنده
تا نبینی گریه هامو هردو چشمامو میبنده

چاره ای جزو این ندارم آخه خون شدی تو رگهام
میمیرم اگه نباشی بی تو من بدجوری تنهام
میدونم یه روز میفهمی روزی که دنیا را گشتی
من چجوری تو را خواستم تو چجور ازم گذشتی


چاره ای جزو این ندارم آخه خون شدی تو رگهام
میمیرم اگه نباشی بی تو من بدجوری تنهام
میدونم یه روز میفهمی روزی که دنیا را گشتی
من چجوری تو را خواستم تو چه جور ازم گذشتی