نگران همه‌ی فردایم

کابوس‌های شبانه گاهی زیاد می‌شود،
من دیگر اینجا نمی‌نویسم انگار،
شاید چیزی در من مرد ... شاید چیزی متولد شد،
مثل یک ماهم شاید که به هلال و نیم رخ و قرص کامل می‌روم
یا شاید مثل یک نسیم که طوفان می‌شود
گاهی و گاهی فقط عبور می‌کند...

حس می‌کنم که عبور می‌کنم،
و باور کرده‌ام که عبور می‌کنند...

من ...
نگران همه‌ی فردایم،
و شاید کمی دورترش...

 

نظرات 2 + ارسال نظر
یادداشتهای یک استعداد سوخته دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:41 ب.ظ http://birikht.blogsky.com

javascript:void(0)

سعید دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:44 ب.ظ http://pictur.blogsky.com

بیا نظر بده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد